دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه یعنی داغگاه ، یعنی محل سوزاندن . به روایت امروز ،دخمه همان قبر است .
اینجا من تنها ، نبش قبر میکنم ، خودم را ... خاطراتم را ... حتی گاهی شما را
دخمه محل سکونت ارواح زندگان است .
اینجا مکانی است برای روضه خواندن و روضه شنیدن ، در کل بنده روضه خوان خوبی هستم از روضه های اهل بیت گرفته تا روضه های ... ، اگر به مذاق شما خوش نمی آید از همین ابتدا شما را به خیر و ما را به دیوانگی .
از همین ابتدا از لحن صریح و خشنم پوزش میخواهم ، باشد که در جوار شما اصلاح شوم .
در پایان " درست که اینجا مجهز به دوربین مدار بسته نیست ولی قطعا عالم محضر خداست "

پیوندها

آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۵۹ ب.ظ

بسم الله

داستان شمع و گل و پروانه کودکی هایم 

داستان سوختگی های درجه یک تا سه بود 

شمعی که فلسفه وجودش بر سوختن و نثار کردن بنا شده بود و این را سر نخ بیرون  زده از عمق وجودش نشان میداد .

پروانه ای که عشق چنان واله و شیدا کرده بودش که دل داده بود به سوختن کنار معشوق

و گل .. امان از گل که در حسرت دلدادگی و فراق میسوخت  . در اصل گل سوختنش نه با شعله بود که دود فراق خفه اش میکرد

و این سوختن قبل از شعله به خاکستر می نشاند وجود را .

تو قصه فراق از حضرت در راه همیشه دنبال نقش خودمم . دنبال ماموریت من تو این زمانه غفلت از غیبت . و حالا بعد از اینهمه سال خوب میدونم من نه اون پروانه ام که نزدیکی و شوق وصل سبب سوختنش هست ، من اون گلی ام که غم دوری داره خفه اش میکنه . 


پ.ن ۱ : من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط 

نظرات  (۸)

  • آقای گوارا
  • خدا از دلت قبول کنه [لبخند]
    پاسخ:
    الهی به دعای شما
  • «روم » ،،،،،،،،
  • سلام 
    دوشینه پی گلاب می گردیدم 
                          افسرده گلی کنار آتش دیدم 
    گفتم که چه کرده ای می سوزانندت ؟ 
                            گفتا : نفسی در این چمن خندیدم! 
    بجای گلاب ، شراب هم نوشته شده ، .
    این موارد رو اگه جسارت نباشه ذکر کنم : 
    ۱. همه‌ی آدمیان کوکب اقبال ، شمع وجود و دلی برای هجران و وصال دارند و وجدان که بسنجد و عیار محک زند ، و روح که توصیفش بس کبیرست.
    ۲. سوخته دل ، باز یکدرجه از دلمرده بهتره ، البته به اندازه‌ی مویی 
    چون : 
    اگر دل بمیرد ، روح به عذایش می نشیند و دیگر مشکلات چون کلافی درهم می پیچد.
    ۳. دل همچون جسم همیشه با سوختن و ساختن همراه است و ملالی نیست. 
    به احتمال قوی : 
    دل شما از سوز های بسیار به طرف دلمردگی می رود.
    سوز غم ، سوز جدایی ، سوز فقر ، و.... بسیاری سوزها به سوختگی گِل وجود می انجامند. 
    آتش درون شَرَر ماننده ، و ..... 
    اتفاقا باید قدر شما دلسوخته را دانست. 
    در مورد اشک خواندم که : 
    بُعد فلسفی داره ، برای خاموش کردن آتش دل.
    فعلا...
    پاسخ:
    سلام و نور
  • «روم » ،،،،،،،،
  • اسم وبم عوض کردم.
    اسم کاربری رو هم همینطور ، قالب وب رو هم همینطور 
    آب ، حیات ، زمین هستم.
    فقط توضیح دادم همین.
    پاسخ:
    خدمت رسیدم . تغییرات مبارک باشه
    سلام علی عباد الصالحین
    منم از قبیله گلای در حال خفگی هستم 
    پاسخ:
    سلام الله علیک 
    ما همه جمعه گانیم
    روزگار گل های در حال خفگی هست
    ما هم دلمون سوخته 
    پاسخ:
    الحمدلله علی کل حال
    خدا قبول کنه از دل هممون این سوز و سوختن رو
  • «روم » ،،،،،،،،
  • سلام 
    دو روزه پست نگذاشتید ، ولی نظرات شما را در فیش و جناب سلامی می خوانم. 
    یک سوال ؟ 
    چرا شما، منظورم شمای نوعی هست ، با صدرا مخالفید ؟  لطفا کوتاه و مختصر. 
    من در مورد صدرای شیرازی تحقیقات خودم رو داشتم و این رو هم خودش گفته که سؤالات دینی را تلاش کرده با عقل و نقل بررسی کنه ، ملا صدرای شیرازی از علوم نقلیه زیاد بهره می برد. 
    خوب! درسته که روحانیون صفوی و شاه عباس تبعیدش کردند و ممنوع القلم. 
    بعداز نفی بلد ، کتابی نوشته که شک برانگیز شد ولی بعدا کلا قلم رو گذاشت کنار و رفت دنبال تجارت قدیمی پدرش که شکر هند رو می برده عراق. 
    بالأخره اینهمه مخالفت با صدرا دلیلش چیه؟ ، 
    در جایی خواندم در کتابش رد و بدل کرده! 
    چه گفته ؟ صراحتا گفته ؟ در لفافه ؟ چه ؟ 
    ممنون میشم جواب بدهید. چون دیدم در این مورد نظرات بسیاری گذاشته بودید.
    پاسخ:
    سلام و درود
    بنده مخالفتی با صدرا ندارم و اتفاقا در تایید ایشون و حکمت کتعالیه شون وارد بحث شدم و اینایی که در ادامه گفتید اصلا مورد استناد بنده نبوده و نیست .
    در مورد پست گذاشتن هم یه مقدار گرفتار بودم و البته که خودم رو مقید به هر روز پست گذاشتن نمیدونم
    ممنون که پیگیر پست ها بودید.
  • «روم » ،،،،،،،،
  • سلام 
    من نوشتم شمای نوعی! 
    من اصلا نگفتم خودِ شما! 
    شما اختیار دار ، وب خودتان هستید و من منظوری نداشتم. اگر صلاح میدانید تا اصلا به وب شما نیایم! من دیدم در مورد صدرا بحث کرده اید ، سوالی در جهت دانستن پرسیدم! بنده نگفتم که گفته هایم مورد استناد شما بوده! من بررسی ای از دیدگاه و تحقیقات خودم به اختصار نوشتم تا شما بدانید که سوال پرسنده در چه سطحی قرار دارد! 
    درک این موضوع هم سخت نیست که به سرکار خانم برخورده است و یا آنکه تمایلی به جوابگویی برای بنده ی حقیر ندارید. 
    بالأخره شما خود ، واقف هستید که خیلی از موارد با بحث شروع شده تا آنکه حدوث گرانبها بجای مانده ، ولی اکنون حتی یک سوال را جواب نمی دهند.
    هیهات که اینگونه پرسیدم ، ندانسته پرسیدم و شما هم نگفتید. 
    کلهم نظر مرا بدقت نخواندید ، البته قصد رد سوال داشتید. دیگر نمی پرسم و مزاحم نمی شوم. 
    ببخشید. در پناه خدا باشید. 
    آلاهین سیزین ساخلاسین 
    موفق اولاسان 
    پاسخ:
    علیکم السلام
    برداشتم از "شما نوعی" گویا اشتباه بوده . فکر کردم منظورتون به تفکر از قبیل من بود و خواستم بگم من اینجوری فکر مکینم . به نظر درست بود بگید چرا بعضیا با صدرا مخالف هستن؟
    سوال کردن هیچ ربطی به اختیار داشتن یا نداشتن من نداره بزرگوار . بنده اون برداشت رو کردم و خیلی راحت هم جواب دادم .
    ابدا هم بابت حرفتون ناراحت نشدم یا به قول شما بهم بر نخورده .اصلا برام قابل فهم نیست که بخاطر یه سوال و جواب عقلی به کسی بر بخوره ینی چی ؟
    حقیقتش یه کم مدل نوشتاری شما برام سخت هست و برای همین متوجه نشدم منظورتون رو .
    فکنم باید با من با زبان محاوره گفتگو کنید و الا همش همینجوری سوء تفاهم ایجاد میشه :)
    الان هم جواب سوالتون رو تا اونجایی که بلدم میدم . قصد رد سوال رو نداشتم بلکه گفتم من جایی تو اون شمای نوعی ندارم چون اتفاقا خودم از ارادتمندان به ملاصدرا هستم بالاخص " نقش حرکت جوهری " که سالهاست من و درگیر خودش کرده .البته که من فلسفه اسلامی امام خمینی و علامه طباطبایی که  مواردی تکمیل نظریات صدرا هست رو بیشتر قبول دارم
    بخش اعظم مخالفت با صدرا و تکفیر اون مربوط به نظریه وحدت وجود هست . مخالفت بعدی ممزوج بودن حکمت صدرا با تصوف و عرفان . موضوع دیگه حمایت فرقه های انحرافی از جمله بهاییت از حکمت صدرا است و ...


  • «روم » ،،،،،،،،
  • سلام و عرض ادب دوباره 
    بسیار ممنون ، در دو خط آخر سه مورد خوبی اشاره کردید و یادداشت برداری کردم. 
    در مورد زبان محاوره‌ای ، ، درست می فرمایید و حرف حساب جواب ندارد. 
    من متأسفانه نوشتاری ثقیل و کتابی دارم و بدتر آنکه تندگویی و تند نویسی می کنم ولی بخدا چیزی در دلم نیست و تنها لسانی هست. بله زبان تند سر سبز میدهد بر باد ولی این به گونه‌ای ناخودآگاه و ناخوشایند در طرز نوشتن من هویدا می‌شود و انتظار دارم که مخاطبانم آنرا نادید بگیرند. البته همین نوع گویش بر کار و اجتماعی بودن من نیز تاثیر گذاشته و بارها متوجه می شوم که گفته‌های مرا متوجه نمی شوند و این تقصیر در درجه اول به خود من برمیگردد. این شیوه ی بیانی مرا به انزوا کشانده و در برخورد خیلی ساکتم. معهذا هرگز نتوانستم در نوشتن، محاوره‌ای لحاظ کنم ولی در گفتار عامیانه توانستم فارسی را به تقریب با لهجه ی کرمانشاهی حرف بزنم ولی بازهم الفاظ و حروفیات و اصطلاحات ثقیل البیان دارم. خودم را با کتاب خواندن مشغول میکنم. 
    من از بچگی میان کوردی ؛ فارسی ؛ ترکی و گاه عربی بوده‌ام و قبول دارم که حرف و حروفم قابل تشخیص نباشد. 
    برخی می گویند : سنگین است ، برخی : لهجه ای ، برخی می گویند کتابی می نویسی ، برخی هم لطف را مزید میکنند و می گویند سطح سوادت بالاست. 
    قبول دارم نحوه ی نوشتاری من امروزی نیست و انگار نوشته ی کتاب است. 
    از صبر و تحمل شما و پاسخ بسیار خوب شما کمال تشکر را دارم. 
    مرا خواهید بخشید. سعی میکنم به وبلاگم رسیدگی کنم. بازهم ممنون. 
    برای شما آرزوی توفیق دارم. تشکر بی حد و حصر اینجانب را با ببخش همراه کنید. در پناه خدا باشید انشاءالله 
    پاسخ:
    سلام و درود
    الحمدلله که مطلب به دردتون خورد
    منم کم کم یاد میگیرم زبان نوشتارتون رو ولی تا اون روز باید خودتون رو برای برداشتای اینمدلی من آماده کنید و سعی کنید ازم دلخور نشید چون به جد غرضی نیست توش .
    تحت عنایت باشیم همگی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">