دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه یعنی داغگاه ، یعنی محل سوزاندن . به روایت امروز ،دخمه همان قبر است .
اینجا من تنها ، نبش قبر میکنم ، خودم را ... خاطراتم را ... حتی گاهی شما را
دخمه محل سکونت ارواح زندگان است .
اینجا مکانی است برای روضه خواندن و روضه شنیدن ، در کل بنده روضه خوان خوبی هستم از روضه های اهل بیت گرفته تا روضه های ... ، اگر به مذاق شما خوش نمی آید از همین ابتدا شما را به خیر و ما را به دیوانگی .
از همین ابتدا از لحن صریح و خشنم پوزش میخواهم ، باشد که در جوار شما اصلاح شوم .
در پایان " درست که اینجا مجهز به دوربین مدار بسته نیست ولی قطعا عالم محضر خداست "

پیوندها

۳ مطلب با موضوع «قرآن و زندگی» ثبت شده است

۰۱
آبان

بسم الله

هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ

فکرم پیش تدبر سوره حدید مونده و تو همون آیات اول گیر افتادم .این جنس آیات که مدام داره تذکر میده خدا تو شش روز کل زمین و آسمون رو خلق کرده بهم یه استرسی وارد میکنه که یه جورایی من و به حرکت و برنامه ریزی وادار میکنه .

مدام به خودم میگم به نظرت خدا خواسته اقتدارش رو به رخ بکشه که هفت جای قرآن بهش اشاره کرده ؟ یا مثلا خواسته در مورد زمان حرف بزنه ؟ یا قصد داشته در مورد فرصت و بهینه استفاده کردن از زمان بهمون درس بده؟

خدایی که من الازل الی الابد فرصت داشته برای خلقت چرا باید شش روزه سر و ته موضوع رو هم بیاره و کار رو جمع و جور کنه و بره سراغ عرش و باقی کارا ؟؟؟

من که مخلوق اون خالق هستم و ظاهرا اشرف مخلوقات چقدر پشتکار دارم و چقدر برای کارهام زمان تعیین میکنم و تو اون زمان مشخص کار رو به سرانجام میرسونم ؟ من تو یه هفته پرونده کدوم کار و هدفم رو تموم میکنم ؟ اگه قرار باشه یه امتیازی به خودم بدم تو مغتنم شمردن فرصتها واقعا نمره ام چنده ؟


پ.ن 1: سه ماهه میخوام برا خونه یه تقویم اجرایی دیواری درست کنم و همچنان میخوام درست کنم

پ.ن 2 : از دفتر برنامه ریزی شخصیم نگم براتون که اوضاعش فاجعه است

پ.ن 3 : ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی ...

۱۴
مرداد

بسم الله

نتیجه بحث تدبر

از کجا بفهمیم داریم اعلام برائت از ذات فرد رو میکنیم یا فعل اون رو ؟؟؟؟

*باید دید  نگاه ما به اون فرد چطور هست اینکه میخوایم این عیب در شخص از بین بره یا نه ؟ اینکه ازش متنفر میشیم یا نه . انبیاء به هیچ وجه از کسی متنفر نمیشدند .

تفاوت همز و لمز با امر به معروف و نهی از منکر

در عیب جویی و همز و لمز ما خود شخصیت فرد رو مورد نقد قرار میدیم ولی در امر به معروف اون عمل هست که نقد میشه .

هر جا ایرادی رو از طرف گرفتی که باورت این بود که خودت مبرا هستی و یا اینکه احساس کردی هیچوقت هم نخواهی داشت این ینی همز و لمز کردن ینی تو شخصیت اون فرد رو مورد تحقیر و خرد شدن قرار دادی .

نکته !!!!

بهترین حالت امر به معروف اینه که خودت عامل باش ولی اگر هم خودت عامل به اون معروف نیستی دلیل نمیشه که امر به معروف نکنی ولی باید حواست باشه که حست این نباشه من مبتلا به منکر نیستم و مبتلا هم نخواهم شد و یا اینکه فکر کنی یه امری رو که تو عامل هستی این برای تو دایمی هست و امکان نداره ترکش کنی .

1. ما از هیچ عیبی مبرا نیستید .

2.هر کسی ممکنه آدم کش بشه مگر اینکه فضل و رحمت خدا شامل حالش باشه

3.قوانین خدا دست خدا رو نمیبنده برای همین اهل بیت مدام در خوف و رجاء بودند .

4. ظلمت نفسی تو دعای کمیل بخاطر کار یاد ما دادن نیست بلکه مولا در مقام فقر ذاتی خود دارن با خدا مکالمه میکنن .

5. آدمها از حرف ناصح ممکنه ناراحت بشن ولی هیچوقت نمی شکنند .

6. به اندازه ای که به خودمون مطمئن میشیم از دریافت فیض رحمانی محروم میمونیم .

7.نقاط قوت خودمون رو لیست کنیم و بدونیم دقیقا همینا نقطه ضعف ما هستند چون نسبت بهشون  احساس خلود میکنیم .

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ
وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾

کَلَّا ۖ لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَ‌اکَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ‌ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾

الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهَا عَلَیْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِی عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾


پ.ن 1:حضرت ابوتراب میفرمایند: هر کس عیب کسی را بگیرد نمیمیرد تا به همان عیب دچار شود .

پ.ن2 : قل اعوذ برب من نفسی

۱۴
مرداد

بسم الله

تو یه جلسه ای قرار بود تدبر سوره همزه بگم . شروع کردم و گفتم و گفتم تا رسیدم به این آیه که « یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ »

فرد فکر میکنه اگر یه عیبی در اون نیست و یه امکانی رو داره در دنیا نسبت بهش مالک هست و خودش رو در اون امکان یا نعمت جاودانه میدونه و فک میکنه الی الابد اون امکان براش موندگار هست و همین دلیل میشه تا دیگران رو به واسطه نداشتن اون امکان مورد همز و لمز(عیب جویی و تحقیر ) قرار بده .

به اینجا که رسیدم یهو یاد همه اونایی افتادم که به واسطه عمل غلط و حتی معصیتشون بارها و بارها سرزنش و تحقیر کردیم . چقدر توهم تقوا و زهد برداشتیم که این عیب و گناها در ما وجود نداره و در اونا از ابتدای خلقت بوده .

حضرت یوسف (ع) فرموده اند : نفس من اگر عمل سوء انجام نمیده این عارضی است والااگر از من برداشته بشه من هم گنه کار میشم .

این ینی اهل بیت عصمت رو در خودشون جاودانه نمیدونن برای همین تو مناجات های مولا و حضرت زین العابدین دچار تعجب میشیم که چرا امام مدل یه گناهکار وارد دعا شده و طلب بخشش کرده .

انبیاء و اهل بیت هیچ وقت خودشون رو مبراء از عیب نمیدیدن و برای همین به تعداد بیماری آدمها باهاشون بیمار بودن ، همدرد بودن و دلهره و دلشوره داشتن و بهم میریختن .

سوره خیلی دردش زیاده و این از اون کلمه " ویل " در ابتدا کاملا پیداست

اینجا چند تا سوال مطرح میشه که دوس دارم شما به یکیش جواب بدید

از کجا بفهمیم داریم اعلام برائت از ذات فرد رو میکنیم یا فعل اون رو ؟؟؟؟