دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه یعنی داغگاه ، یعنی محل سوزاندن . به روایت امروز ،دخمه همان قبر است .
اینجا من تنها ، نبش قبر میکنم ، خودم را ... خاطراتم را ... حتی گاهی شما را
دخمه محل سکونت ارواح زندگان است .
اینجا مکانی است برای روضه خواندن و روضه شنیدن ، در کل بنده روضه خوان خوبی هستم از روضه های اهل بیت گرفته تا روضه های ... ، اگر به مذاق شما خوش نمی آید از همین ابتدا شما را به خیر و ما را به دیوانگی .
از همین ابتدا از لحن صریح و خشنم پوزش میخواهم ، باشد که در جوار شما اصلاح شوم .
در پایان " درست که اینجا مجهز به دوربین مدار بسته نیست ولی قطعا عالم محضر خداست "

پیوندها

روضه خونگی 4

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۰۴:۰۷ ب.ظ

بسم الله

بفرمایید روضه

صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام

شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه‌السّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه‌ى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه‌ى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است.
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مى‌کردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مى‌خواندم، بعد دعاى صحیفه‌ى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود – بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منى ایراد کردند، مشاهده مى‌کنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است – من الان درست در ذهنم نیست – که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.

به قضیه‌ى عاشورا و کربلا برمى‌گردیم. مى‌بینیم این‌جا هم با این‌که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه‌ى اوّل تا لحظه‌ى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاکهاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده‌ى لقاى الهى و همان روحیه‌ى دعاى عرفه شروع مى‌شود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه‌ى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است – و حماسه‌هاى عاشورا، فصل فوق‌العاده درخشانى است – اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثه‌ى حماسى نگاه مى‌کنید، مى‌بینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه‌السّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد

                                                                                       (بیانات حضرت امام خامنه ای )
خواهشا اگر حال روضه ندارید وارد ادامه مطلب نشوید .
 صلی الله علیک یا سیدنا العریان یا اباعبدالله
گرچه دلم با دیگران در انفصال است
با او ولی در نقطه ی اوج وصال است
اینکه چه شخصی با چه ظرفی ... این مهم نیست
هر کس به دنبالش پیِ فضل و کمال است
 هیچ انتظاری جز خداوندی نداریم
از آنکه در شانش فقط جل جلال است
از ما چرا ایراد میگیرند مردم
از چشم او گفتیم چون نیکو خصال است
هرگز نمی گرییم، از سختی دنیا
گریه فقط بر زاده ی زهرا(س) حلال است
این گریه آخر می برد ما را به جنت
این آب دیده بهترین روزی سال است
در پیش چشم خواهر خود دست و پا زد
راوی این گفتار در مقتل "هلال" است
از داغ او زینب شده دیگر شبیه
پروانه ای که دم به دم در اشتعال است
یادت میاید بارها با حال زارم
گفتم که ماندن بی تو در دنیا "محال" است؟
هر جا رَوی من هم میایم با تو آنجا
از تو جدا بودن همانند "خیال" است
حالا تو بی من رفته ای زیر سم اسب؟
من هیچ ... پاشو مادرت آشفته حال است
با افتخار از مو بلندت کرده انگار
آنچه میان دست خود دارد مدال است
بی سر رها شد از چه جسمت بین گودال
دنیا هزاران سال زیر این سوال است
هر چه لگد خوردم فدا یک تار مویت
من گریه ام از گریه ی طفل سه ساله است
جعفر ابوالفتحی
پ.ن اول : هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران ...
پ.ن دوم : مستان شراب نوشند ، ما در خمار تا کی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات  (۳)

سلام

اگر زبان شعر نبود انسان چگونه میتوانست برخی از حالات خود را بازگو کند...

حتما خدا زبان شعری دیگر میفرستاد...

 

ممنون بابت روضه...

 

پاسخ:
سلام و نور
احتمالا :)

نوش جانتون ... قبول باشه 

سلام 

عزاداریا قبول استاد

کی عازم هستید ؟ تو رو خدا نگفته نریداااااا 

من کلی کار دارم باهاتون 

پاسخ:
سلام 
قبول حق باشه
کی گفته عازم هستم ؟؟؟
کاراتو به کس دیگه بگو 
  • سوته دلان
  • سلام

    و سپاس هم بابت متن هم شعر...

     

    پاسخ:
    سلام و نور
    و سپاس بابت فرمایشتون به روضه و عرض قبولی عزاداری ها و ..
    تحت عنایت باشیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">