دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه

سَمتِ آتش ببری یا نبری ، خود دانی .......... من دلم سوخته ، گفتم که بدانید فقط

دخمه یعنی داغگاه ، یعنی محل سوزاندن . به روایت امروز ،دخمه همان قبر است .
اینجا من تنها ، نبش قبر میکنم ، خودم را ... خاطراتم را ... حتی گاهی شما را
دخمه محل سکونت ارواح زندگان است .
اینجا مکانی است برای روضه خواندن و روضه شنیدن ، در کل بنده روضه خوان خوبی هستم از روضه های اهل بیت گرفته تا روضه های ... ، اگر به مذاق شما خوش نمی آید از همین ابتدا شما را به خیر و ما را به دیوانگی .
از همین ابتدا از لحن صریح و خشنم پوزش میخواهم ، باشد که در جوار شما اصلاح شوم .
در پایان " درست که اینجا مجهز به دوربین مدار بسته نیست ولی قطعا عالم محضر خداست "

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خادمه ارباب» ثبت شده است

۰۳
مهر

بسم الله

از عزیز گفتم براتون همونکه قدش به زور میرسید به 150 و ...

یه ارادت عجیبی داشت به بی بی جانم حضرت رقیه (سلام الله علیها) اصلا تا اسمش میومد صدای گریه اش به شیون بلند میشد و اونوقع بود که همه به دست و پا میافتادن که بد حال نشه .

اهل های و هوی تو گریه نبود ، ریز میسوخت و آب میشد و ابر چشماش مثل بارون بهار ریز و پیوسته میبارید

دوست داشتم کنارش نشستن تو روضه رو . یه جور خوبی کاری به کارت نداشت و یه جور خوبی میزاشت تو حال خودت باشی . از اون بزرگترا که نه طاقت اشک بچه هاشون و دارن و نه میزارن دو دقیقه به حال خودت زار بزنی نبود ، میگفت لاید برا این خونواده جون داد .

عاشق دستمال اشکش بودم که خاله از سر وسواس آب کشیده بود و دل پیرزن و لرزونده بود که حالا دست خالی چه کنم تو تنگی و تاریکی قبر ؟؟

محرم یه جور دیگه عزیز و به خاطرم میاره ، یه جور پر از حسرت و آه و اشک و بغض .

خیلی عمر کرد قریب به 96 سال با شناسنامه باقی رو خدا خبر داره . الحمدلله که از اون جنسای خاص و ناب خدا بود که نصیب خونواده ما شده بود .

گفتم حسرت ..

جالبه بدونید برا من جنس عزیز از جنس حبیب بن مظاهر بود . یه جورایی هر وقت نگاش میکردم اون دلداده و شیدای ارباب تو ذهنم مجسم میشد .

اینروزا حسرت جای خالی اون آدم که انگار تو تاریخ گشته بود و ناجور بوی کربلایی ها رو داشت نفسم و تنگ میکنه ...

ادامه دارد ...